سید امیر علیسید امیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

یادگاری های امیر

پسرم خیلی گلی

معجزه خاتم حرا، لحظه های شکوهمندی را به تماشا نشسته است. آسمان به فرش نزدیک شده است تا اوج روح فرشیان را با مقیاس های آسمانی بسنجد و ناتوان است و «اقرا بسم ربک...» زمین را می لرزاند. محمّد صلی الله علیه و آله اینک تنها امین زمینی ها نیست؛ او امین آسمانیان شده است. او امین خداوند است و این بار، امانت، آیه های روشن وحی است و صاحبان امانت، آن سوی حرا. و محمّد باید از کوه سرازیر شود و به سمت آنان بشتابد. باید آنها را نیز در این معجزه سهیم کند. او «رحمة للعالمین» است. امین خدا از کوه پایین می آید و خداوند، از جلوه ذات خود بر روی زمین، می بالد به فرشتگان و از پنجره های آسمان، عرشیان، س...
31 خرداد 1391

دوست داشته های امیرم

 شهادت امام موسی کاظم را به همه دوستان عزیز تسلیت میگویم   دوست داری روی پاهات نگه دارمتو برای مامان و بابا بخندی و ذوق کنی دوست داری روی پای مامان یا بابا بشینی و اطرافو نگاه کنی دوست نداری زیاد دراز بگشی برای همین به ضرب و زور شونه های قشنگتو از روی بالش کمی بلند میک نی. دوست داری قل بخوری و با دهنت همه چیز و مزه کنی. دوست داری مامان بغلت کنه و همین که بغلت میکنم موهای مامانی به دستت بیاد میگری و میگشی همین دو روز پیش هم گشواره مامانی رو گرفتی و گشیدی و از گوشم در آوردی. دوست نداری بغل غریبه ها بری ، همین دیشب دوست وهمکار مامانی اومد و شما رو بغل کرد و شما اول با تعجب نگاهش کردی...
27 خرداد 1391

قل زدن امیر

دیگه زود می خوای بزرگ شی، قل زدن رو به نهایت رسوندی و سعی می کنی خودرو حرکت بدی و دوست داری بنشوننت و رو پاهای کوچولوت وایستی و قل می زنی و تا می خوره زمین و پتو و هرچی گیرت بیاد لیس می زنی. همین چند روز پیش سه تا البته نه دو تا و نیم قل زدی و یه صدایی شبیه گربه از خودت در میاری یه جور جیغه و خلاصه کلی باخودت ذوق می کنی و صدا در میاری . تازگی هم سعی میکنی پاهاتو به دهنت برسونی عزیزم انگاری دست های خوشگلت گمه واسه خوردن.   عزیزم تو برای ما همیشه شیرین و بانمکی و ایشالله زود زود زود بزرگ شی. اینم یه نمونه از قل زدن امیر البته سرعت فیلم تند شده که زود دیده شه     ...
23 خرداد 1391

عکس

امیرم من و بابایی بی نهایت دوست داریم خیلی خیلی خوبی و گلی هزاران بوووووووووووووووووووس تقدیم به امیرم جگر مامان اینجا خیلی متعجبه اینم یه عکس بعد از  حمام با مامانی گل پسرم ده دقیقه بعد از حمام پسرم اولین عیدی رو ازمامان و بابا گرفته و خوشحاله قربون اون نگاه های قشنگت بشم که عاشق این نگاه هاتم عزیزم گرمای زندگی من و بابایی دوست دارم ای همه هستی من ...
20 خرداد 1391

روز پدر

مجنون! یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود گفت یارب از چه خارم کرده ای؟ بر صلیب عشق دارم کرده ای؟ خسته ام زین عشق دل خونم نکن من که مجنونم،تو مجنونم نکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو،من نیستم گفت : ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یکجا باختم کردمت آواره ی صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن ب...
19 خرداد 1391

تعطیلات با امیر

چند روزه کامپیوترم خراب است و نتوانستم سری به نت بزنم و خاطرات جدید را به یادگار بگذارم. چند روز تعطیل را کلا در مشهد سیرکردیم و امیر هم که دیگه بزرگ شده و کمی هم بلا حسابی با شیرین کاری هاش اطرافیان و سر گرم می کرد. برای اولین بار با امیر به توت خوردن رفتیم البته با نزدیکان، و به زحمت درختی در اطراف شاندیز پیدا کردیم، چون از ما جلوترا درختارو خالی کرده بودن و ما کمی دیر رسیدیم ولی خوب بود و کمی توت تکوندیم و خوردیم و امیر هم کمی طبیعت تماشا کرد و لذت برد. همچنین در ادامه یکی از شب های تعطیل با عمو و زن عمو و عمه و شوهر عمه به چالی دره رفتیم البته شب بود و امیر در هپروت، نصف شبش هم که رفتیم رستوران برای شام امیر خواب بود، گذاشتی...
19 خرداد 1391

تجربه ای شیرین

بالاخره امیرم ، گل پسرم و خودم بردم حمام و تن قشنگشو شستم . (البته با نظارت مامان بزرگ) خیلی خیلی خوشحال بودم و از این کار لذت بردم.عزیز دلم توی بغل خودم آروم بود، انگاری امیرم هم خوشحال بود از این که با مامانیش اومده حموم فدات بشم که اینقدر گلی .من و بابایی بی نهایت دوست داریم ...
11 خرداد 1391

ادا درآوردن امیر

شیرین کاری جدید امیر که سه ماه و پشت سرگذاشت و شیرینی هاش داره بیشتر می شه این شیرین کاری رو در یه فیلم 9 ثانیه ای یادگاری میزارم و به صورت آنلاین می توانید ببینید.    ...
6 خرداد 1391

تولد 3ماهگی

امیرم ، نفسم روز جمعه وارد چهار ماهگی شد من از خدای بزرگ و مهربون تشکر میکنم و این کوچولوی نازم رو به خودش می سپارم و برای عزیز دلم از خدای مهربون بهترینها را می خواهم و اینکه پسرم از همه نظر شایسته و سلامت باشه .آمین پسرم بی نهایت دوست دارم        الهی جاده زندگیت هموار  آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد  و هیچ وقت از دنیا خسته نباشی . . .  سه ماهگیت مبارک ای سرود زیبای زندگیم ...
6 خرداد 1391

لیله الرغائب

خدایا آرزو می کنم ، آنچه را آرزو کنم ، که تو دوست داری،و آن آرزو را اجابت نمایی که نیک فرجامم نماید . لیله الرغائب شب آرزوهاست،برای اجابت آرزوهای هم آرزو کنیم مخصوصاً دوست عزیزی که این پست را می خوانند  . . .      التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج امیرم و همسر عزیزم از خداوند برایتان سلامتی و خوشبختی می خواهم و اینکه هر سه کنار هم زیبا و خوشبخت و از همه نظر شایسته زندگی کنیم و عاشقانه هم را دوست داشته باشیم آرزوی من اینست  *** که دو روز طولانی  *** درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی  آرزوی من اینست *** یا شوی فراموشم *** یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم ...
4 خرداد 1391
1